دلـ ـ ـتـ ـنـگــیــهای مـ ـ ـن دیـ ـوونـ ـ ـه
دلـ ـ ـتـ ـنـگــیــهای مـ ـ ـن دیـ ـوونـ ـ ـه

story of my life


پسر بودن یعنی...؟!

ﻫﻰ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻴﺎ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ ﺭﺍﺯﻯ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ نگرفتند !نﮕﺎﻩ ﮐﻦ خوب دعوا میکنند ! ﻓﻘﻂ ﺑﻠﺪﻧﺪ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ خراب ﮐﻨﻨﺪ !
ﭘﺴﺮﻫﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻨﺪ ﻣﺮﺩﻳﺸﺎﻥ ﺯﻳﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺮﻭﺩ!!!ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻯ ??
ﺗﻪ ﺻﺪﺍﻳﺶ ،ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻯ ﺑﻰ ﺻﺪﺍﺳﺖ که ﺑﺎ ﻳﮏ ﺍﻏﻮﺵ ﺳﺎﺩﻩ ، ﻗﻠﺐ ﻫﺮ ﻣﺮﺩﻯ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﻭﺭﺩ .ﻧﮕﺎﻫﺶﮐﻦ ???ﻭﻗﺘﻰ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖﻭﻗﺘﻰ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖﻭﻟﻰ ﺩﻟﺴﻮﺯﻯ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻧﻴﺴﺖ .!!!ﭘﺪﺭﺕ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﭘﻴﺮ ﺍﺳﺖ !!ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻰ
ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﺟﺮ ﺯﻧﻰ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ﺑﻰ ﻣﻌﺮﻓﺘﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﺑﺪ ﻣﻴﺰﻧﻨﺪﺑﺎﺯﻯ ﺑﻠﺪ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪﺍﻧﻬﺎ ﺗﻘﺼﻴﺮﻯ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
ﮐﺴﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﻧﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩﻩﮔﻞ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﻳﺶ ﻧﺰﺩﻩﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﻮﺳﻴﺪﻩ
ﺍﻭ ﺑﺠﺎﻯ ﺑﻮﺳﻪ ﺳﻴﻠﻰ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻳﺎﺩﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻣﺮﺩﺑﺎﻳﺪ ﻗﻮﻯ ﺑﺎﺷﺪ
ﺩﺧﺘﺮﮎ ...ﭘﺴﺮﻫﺎیی هستند نمیشکنندﻣﮕﺮ ...ﺑﺪﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﮐﻰ ...پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه..
پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول بشی..
پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار..
" پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی "
پسر بودن یعن حرفایی که میمونه تو دل
پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "

 

 

*خب اینم به درخواست یکی از دوستان هم ردیفو قافیمه،گفت بذار گذاشتم*

جمعه 28 آذر 1393برچسب:پسر یعنی,راز پسرها,پسربودن یعنی چه,دلتنگیهای من دیوونه,دلتنگی,غمناک,غم,

  توسط hossein  |
 

گل پژمرده

نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروخت

با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت

 


زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر

داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت

 


زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر

مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت

 


در تمام سالهای رفته بر ما روزگار

شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

 


من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها

گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

 

جمعه 28 آذر 1393برچسب:شعر,زیباترین شعر,شعرزیبا,دلتنگیهای من دیوونه,دفترخاطرات حسین رزمی,

  توسط hossein  |
 

گفته بودم...


آنكه تور سفيد بر سر كشيد و رفت،

 آنكه وقتي از پله ها پايين مي آمد همه اطرافیانش دست ميزدند.
و حالا در فاصله سي سانتي از جسمي چشم ميبندد و ميگشايد،

برایش...!

"گفته بودم پنهان كردن اشك پشت تلفن سخت است"

ولي نميدانم خفه كردن بغض ،و اشك ريختن بي صدا..

 كنار يك جسم به اين نزديكي چقدر سختتر است.
تو در این سوی آیینه ای ..

و من گمان ميكنم آنسوي آينه ي تو باشم...
گفته بودم:

سهمیه هوای من هم برای تو !!!
برای نفس نفس زدن در آغوش او لازمت می شود عزیزم !!!

میدانم که در آغوش او آرامش نداری...

میدانم که قلبی که برای آرامش من می تپید...

ناآرام است...

میدانم که با خود میگویی...

من از این حس ناآرامت هیچ نمی دانم...

اینبار مینویسم از حس تو...

همیشه برای دل خود مینوشتم که آرام شوم...

اینبار برای آرامش دل تو مینویسم ...

از حس تو...

از چیزهایی که میخواهی بگویی برایم...

آری من خیلی چیزها را نمیدانم...

نمیدانم در آغوش او حس غریبگی میکنی یا نه...

ولی...

تو شدي زبان گوياي تمامی دردهايم ...

اینبار فقط گوش میدهم به دردهایت...

گویا دردو دلهای تو از زبان من جاری میشود...

اینبار گوش فرا میدهم و مینویسم از دردهای تو..

به تمام اشكهايي كه شبها روان شد قسم نميداني ،

 نميفهمی،

چه سخت است اين نفس نفس زدن، در اين آغوش،

يادگرفته ام كه تنگ در آغوش بكشمش ...

از جان دل برايش مايه بگذارم...

 با تمام وجود به عشق بازيش گرما بخشم..

 ميداني چرا ،

 نميداني،

فقط براي اينكه زودتر تمام شود،..

زودتر رها شوم،از این درد...

و اشك و بغض خفه كننده يكروز را روان كنم...

در تنهایی خودم...
نميداني چقدر سخت است كه

 از صبح تا شب لبخند بزني

و چرنديات ببافي و شب با تمام خستگي.

 ساعتها نقش بازي كردنت.

باز هم در يك هم آغوشي تمام

 همتت را بگماري تا بلكه ثانيه اي زودتر رها شوي..

از عذابی که ....بگذریم...گفتنش هم درد دارد...

خداي من چگونه در اين صبح وهم آلود

 شدي زبان جان و دلم
من دارم از اين بغض خفه كننده دق ميكنم

 سرم دارد از تورم اشك هاي بر بالش نچكيده ميتركد
و تو شدي زبان گوياي دردهايم 
و تو آنسوي آينه تنها و رها درد ميكشي

 و من اين سو مجبورم لبخندي تصنعي بزنم

 و پا به پاي اين زندگي آنقدر بدوم

 به اميد اينكه شب خواب در چشمها فرو رود

 و من فرصت كنم...

 در خفقاني ،مرگبار اشكهايم را روان كنم 
نمیدانم کجای زندگی خود قرار دارم...

جسمم در یک سوی آیینه...

و قلبم و روحم در سوی دیگر آیینه...

دیگر حتی اشکهاهم امانم نمیدهند...

برای نوشتن دردهایت...

 

 

پنج شنبه 20 آذر 1393برچسب:گفته بودم،دفترخاطرات حسین,

  توسط hossein  |
 

 





 

 

 دلتنگی...
 خیلی سخته
 جای خالیم...
 پسر بودن یعنی...؟!
 گل پژمرده
 گفته بودم...
 بزن بارون
 دلتنگم...
 سکوتـــــــــــــ...
 آرامگاه عشق...
 آینه...
 خدا اینجاست...
 چشم دهان...
 حرف ناتمام...
 دریچه ها
 حرف دل...
 خوشبختی آسان...
 تنهایی...
 تعریف عشق...
 دنیای زنده ها...
 بهتر است فراموش باشم...
 میرقصم...
 دست تقدیر...
 آن روی سکه...
 واستا دنیا من میخوام پیاده شم...
 باور نمیکنم...
 سوت مرگ...
 فراموشش کن!!!!
 دنیارابد ساخته اند...
 قاصدک...
 یادمان باشد...
 گوش کن دلم...
 امتحان عشق
 شیون آرزو...
 من و تو...
 کوچه...
 بی تو مهتاب شبی...
 خداحافظ همین حالا...
 دوستت دارم...
 عشق . عاشق . معشوق
 و باز تنهاییم...
 بی خیالی
 تنها نبودن
 ایستادگی
 هم سرنوشت...
 هیچکس تنهاییم را حس نکرد...
 خسته ی تکرار ها
 خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است..کارم از گریه گذشته به آن میخندم
 هم راه
 دیوانه...

 

بهمن 1399
خرداد 1394
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393

 

hossein

 


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا وبلاگ مارا لینک کنید سپس ادرس وب خودرا در سیستم تبادل لینک وارد کنید 





***سایت جامع برنامه نویسی***
gps ماشین ردیاب
دیلایت فابریک
جلو پنجره لیفان ایکس 60

 

***آهای غریبه***
تفریحی،سرگرمی،روانشناسی
**سرگرمی**
پــــــــردیــــــــــس
****چت روم بست چت****
***خانومی که خودم باشم***
***فریاد بی صداااا***
هم قفس
دانلود تون
والیبال
دانلود اهنگ جدید
love
گورستان یک روانی
شعرهایم را نسوزان
آسمون زخمی
حـــســــ نــابـــ
آپدیت نود 32
عاشقانه
ҳ̸Ҳ̸ҳ Irαɴιαɴ Dυғғ ҳ̸Ҳ̸ҳ
دختری از جنس الماس
دفترخاطرات
حرف دلܓ•٠·˙ ܓ•٠·˙ ܓ•٠
2khibiasab
♥ دنــــــیــــــاے دروغـــــیــــــن ♥
☀̤̣̈̇ː̖́. ♥ː GODː̗̀♥☀̤̣̈̇ː̖́. ː
بیوگرافیستان
درج آگهی رایگان-تبلیغات رایگان-نیازرسی
زندگی با یاد خدا
َAySaN
وبلاگ تفریحی و سرگرمی نفس
دختر مشرقی
دهکده عشق
دفترعشق
بغض باران
سلنا گومز
آموزشگاه مردمی(آرایشگری+سفره آرایی+بافتنی+خیاطی)
حمل و ترخیص لباس از چین به ایران
حمل و ترخیص لنج دبی
جلو پنجره لیفان ایکس 60
الوقلیون

 

RSS 2.0

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 63
بازدید هفته : 240
بازدید ماه : 238
بازدید کل : 31645
تعداد مطالب : 67
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content